English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7441 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
color value U درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yin yang U تیره و روشن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
reverse video U کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
rating U درجه بندی
gradation U درجه بندی
calibration U درجه بندی
gradations U درجه بندی
calibrating U درجه بندی
calibrate U درجه بندی
calibrated U درجه بندی
graduation U درجه بندی
grading U درجه بندی
calibrates U درجه بندی
grades U درجه بندی
grade U درجه بندی
scaling U درجه بندی
scale U درجه بندی
ratings U درجه بندی
peer rating U درجه بندی همسالان
grade U درجه بندی کردن
grade U درجه بندی رتبه
grades U درجه بندی رتبه
grades U درجه بندی کردن
intergradation U درجه بندی داخلی
graduates U درجه بندی کردن
rate U درجه بندی کردن
graduating U درجه بندی کردن
logarithmic scale U درجه بندی لگاریتمی
graduation line U خط درجه بندی شده
graduate U درجه بندی کردن
linear scale U درجه بندی خطی
calibration constant U ثابت درجه بندی
echelonment U درجه بندی کردن
merit rating U درجه بندی شایستگی
ratee U درجه بندی شونده
scscalable U قابل درجه بندی
rating scale U مقیاس درجه بندی
rating schedule U مقیاس درجه بندی
credit rating U درجه بندی اعتبار
performance rating U درجه بندی عملکرد
rates U درجه بندی کردن
calibration curve U منحنی درجه بندی
calibration error U خطای درجه بندی
rater U درجه بندی کننده
dan gup jeado U سیستم درجه بندی تکواندو
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
graphic rating scale U مقیاس درجه بندی نگارهای
grades U نوع درجه بندی کردن
unscourced wool U پشم درجه بندی نشده
maximum scale value U مقدار درجه بندی حداکثر
grade U نوع درجه بندی کردن
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
forced distribution rating U درجه بندی با توزیع معین
trick U درجه بندی عدسی دوربین
wands U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
dial collar U طوقه یا حلقه درجه بندی شده
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
direct reading dial U درجه بندی برای قرائت مستقیم
grand division U مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
graduate collar U حلقه یا طوقه درجه بندی شده
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
to stand out in relief U برجسته یا روشن بودن
stick out a mile U مثل روز روشن بودن
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
sand equivalent U درجه ماسهای بودن خاک
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
segregation U جدا کردن درجه بندی کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
gaduate U درجه بندی کردن تغلیظ کردن
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
seconds U درجه دوم بودن دوم شدن
seconding U درجه دوم بودن دوم شدن
second U درجه دوم بودن دوم شدن
seconded U درجه دوم بودن دوم شدن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylit U روز روشن روشن کردن
daylight U روز روشن روشن کردن
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
murine U از تیره موش جانوری از تیره موش
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments U طرح بندی صورت بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament U طرح بندی صورت بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
dull U تیره
dulling U تیره
faint U تیره
dullest U تیره
duller U تیره
obscure U تیره
dash U خط تیره
dashed U خط تیره
dulled U تیره
dulls U تیره
families U تیره
fuzzy U تیره
nebulose U تیره
hazy U تیره
nubilous U تیره
gloomier U تیره
family U تیره
owl light U تیره گی
owl light U تیره
black U تیره
blacked U تیره
blacker U تیره
blacks U تیره
darkness U تیره گی
haziest U تیره
obscured U تیره
dashes U خط تیره
dark <adj.> U تیره
obscurest U تیره
blackest U تیره
sombrous U تیره
obscuring U تیره
duskish U تیره
ilk U تیره
heavier U تیره
obscures U تیره
heaviest U تیره
obscurer U تیره
heavies U تیره
fainted U تیره
fainter U تیره
hazier U تیره
faintest U تیره
faints U تیره
gloomiest U تیره
gloomy U تیره
darker U تیره
demomination U تیره
heavy U تیره
enigmatical U تیره
muddied U تیره
fuscous U تیره
overcast U تیره
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1argan
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com